اسرار غیبت امام زمان (عج(
بدون شک غیبت آخرین حجت حق، حضرت مهدی علیهالسلام ، پدیدهای است که به این صورت هرگز در تاریخ اتفاق نیفتاده و طبیعی است که ذهن جستجوگر انسان، همواره این سؤال را مطرح کند که چرا چنین رُخدادی به وجود آمده است؟!
پاسخ به این پرسش همانند بسیاری از پرسشهای دیگر، نیازمند استمداد از کلام نورانی معصومان علیهمالسلام است و از این رو ما نیز با استفاده از بیانات ایشان به برخی حکمتها و علتهای این رویداد مهم اشاره میکنیم. و پیش از آن این نکته را متذکر میشویم که پنهان زیستی آخرین ذخیره الهی، بطور قطع از اسرار خداوندی است که پرنده اندیشه و فکر را توان پرواز تا آن قله رفیع نیست و اگر در این راه توفیقی رفیق گردد به یمن انفاس قدسی مقربان درگاه حق، ائمه معصومین علیهمالسلام است کهگاه گوشهای از پرده رازها به کناری زده در حد ظرفیت مخاطب و فهم او، حقایقی را آشکار میسازند
فلسفه غیبت :آنچه از منابع حدیثى و تاریخى بدست مى آید این است که خداوند در طول تاریخ بر سنتى استوارهمیشه اصرار داشته است و در میان هر قوم و ملتى آنرا به حرکت آورده و به گونه اى عینیت بخشیده است و آن پنهان سازى معلمان و مربیان راستین بشریت از دیده ها بوده است. از این قانون ژرف امت اسلام نیز استثنا نبوده و به غیبت آخرین امام خود گرفتار آمده است.
اینک با استفاده از روایات معصومین علیهمالسلام برخی از دلائل غیبت امام زمان علیهالسلام را بیان میکنیم.
1. حفظ جان امام زمان علیهالسلام
رجوع شود به ادامه مطلب
اسرار غیبت امام زمان (عج(
استاد مربوطه: حجتالاسلام و المسلمین سید عباس میری خضری
علی عزلتی مقدم
اندیشه 2
دانشگاه آزاد تهران مرکزی
1392اردیبهشت
بدون شک غیبت آخرین حجت حق، حضرت مهدی علیهالسلام ، پدیدهای است که به این صورت هرگز در تاریخ اتفاق نیفتاده و طبیعی است که ذهن جستجوگر انسان، همواره این سؤال را مطرح کند که چرا چنین رُخدادی به وجود آمده است؟!
پاسخ به این پرسش همانند بسیاری از پرسشهای دیگر، نیازمند استمداد از کلام نورانی معصومان علیهمالسلام است و از این رو ما نیز با استفاده از بیانات ایشان به برخی حکمتها و علتهای این رویداد مهم اشاره میکنیم. و پیش از آن این نکته را متذکر میشویم که پنهان زیستی آخرین ذخیره الهی، بطور قطع از اسرار خداوندی است که پرنده اندیشه و فکر را توان پرواز تا آن قله رفیع نیست و اگر در این راه توفیقی رفیق گردد به یمن انفاس قدسی مقربان درگاه حق، ائمه معصومین علیهمالسلام است کهگاه گوشهای از پرده رازها به کناری زده در حد ظرفیت مخاطب و فهم او، حقایقی را آشکار میسازند
فلسفه غیبت :آنچه از منابع حدیثى و تاریخى بدست مى آید این است که خداوند در طول تاریخ بر سنتى استوارهمیشه اصرار داشته است و در میان هر قوم و ملتى آنرا به حرکت آورده و به گونه اى عینیت بخشیده است و آن پنهان سازى معلمان و مربیان راستین بشریت از دیده ها بوده است. از این قانون ژرف امت اسلام نیز استثنا نبوده و به غیبت آخرین امام خود گرفتار آمده است.
اینک با استفاده از روایات معصومین علیهمالسلام برخی از دلائل غیبت امام زمان علیهالسلام را بیان میکنیم.
1. حفظ جان امام زمان علیهالسلام
اگرچه بیان سرّ بودن غیبت برای انسانهای متعبّد کافی است، ولی گاهی میشد افرادی علاوه بر آن از اسرار غیبت حضرت مهدی علیهالسلام پرسش میکردند و ائمه نیز علاوه بر در نظر داشتن حکمت اساسی آن، به پارهای از علتهای دیگر نیز اشاره میکردند. یکی از این موارد؛ حفظ جان حضرت مهدی علیهالسلام به وسیله زندگانی مخفیانه است و خداوند به وسیله پنهان ساختن آن حضرت، ایشان را از شر دشمنان حفظ کرد. امام ششم در روایتی کوتاه، به این مسئله اشاره کرده، فرمودند: "اِنَّ للْقائِمِ غَیبَةً قَبْلَ اَنْ یقُومَ اِنَّهُ یخافُ (وَاَوْمَأَ اِلی بَطْنِهِ یعنی القَتْلَ)3؛ همانا برای قائم قبل از آنکه قیام فرماید غیبتی است؛ چرا که در هراس است. (و آن حضرت اشاره به شکم خود کرد؛ یعنی بیم کشته شدن دارد)."
البته این نه به آن معناست که آن حضرت از شهادت و کشته شدن در راه خدا هراس دارد؛ بلکه به این معناست که چون آخرین ذخیره الهی در زمین است و آن حاکمیت فراگیر و جهانی که در تمامی ادیان وعده داده شده، تنها به دست او تحقق مییابد؛ بنابراین بر خداوند است که به هر وسیله ممکن او را تا روز موعود حفاظت نماید و حکمت الهی نیز بر پنهان زیستی او تعلق گرفته است.
و البته همین پنهان زیستی با ویژگیهای خاص خود، در مورد برخی از پیامبران ـ هنگامی که بر جان خویش بیم داشتند ـ اتفاق افتاده بود که از جمله آنها میتوان به مخفی شدن پیامبر صلیاللهعلیهوآله هنگام هجرت در غار اشاره نمود.
2. امتحان و آزمایش انسانها
یکی دیگر از حکمتهای الهی در غیبت حضرت مهدی علیهالسلام ، امتحان و آزمایش مردم است و از آنجایی که این نوع آزمایش به خاطر عدم حضور ظاهری امام، بسیار مشکل و طاقتفرساست، در تکامل انسانها نقش بسیار مهمی دارد و با این آزمایش سره از ناسره جدا شده، یاران راستین حق مشخص میشوند. اگرچه عده فراوانی از انسانها از این امتحان بزرگ سرافکنده بیرون خواهند رفت.
پیشوای شیعیان، امام کاظم علیهالسلام در اینباره فرمودهاند: "اِذا فُقِدَ الخامِسُ مِنْ وُلْدِ السّابِعِ فاللّهَ فاللّهَ فی اَدیانِکُمْ فَاِنَّهُ لا یزیلَنَّکُمْ عنها اَحَدٌ، یا بُنَی اِنَّهُ لابُدَّ لِصاحِبِ هذا الاَْمْرِ مِنْ غَیبَةٍ حَتّی یرجِعَ عَنْ هذا الاَْمْرِ مَنْ کانَ یقُولُ بِهِ اِنَّما هِی مِحْنَةٌ مِنَ اللّهِ ـ عَزَّوجلّ ـ اِمْتَحَنَ بِها خَلْقَهُ4؛ هنگامی که پنجمین فرزند از امام هفتم ناپدید شود، پس خدا را خدا را (مواظب باشید) در دینتان. شما را احدی از آن دور نسازد. فرزندم! صاحب این امر ناگزیر از غیبتی خواهد بود، تا کسی که به این امر قائل است از آن بازگردد. همانا آن آزمایشی از جانب خدا است که خداوند خلق خود را به آن وسیله میآزماید."
پر واضح است کسانی در این امتحان بزرگ سربلند خواهند بود که دارای مرتبه والایی از ایمان و عمل صالح باشند و کسانی که در این امور دچار نقصان باشند، بیشتر در معرض لغزش و سقوط هستند."
امام صادق علیهالسلام تبلور این حقیقت را در ضمن کلامی ارزنده اینگونه بیان فرمودهاند:
"وَکَذلِکَ القائِمُ فَاِنَّهُ تَمْتَدُّ غَیبَتُهُ لِیصَرَّحَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ وَیصْفو الاْیمانُ مِنَ الْکَدِرِ بِارْتِدادِ کلِّ مَنْ کانَتْ طینَتُهُ خبیثةً منَ الشّیعَةِ الَّذینَ یخْشی عَلَیهِمُ النِّفاقُ5؛
و اینگونه است که غیبت قائم7 طولانی خواهد بود تا اینکه حق محض آشکار گردد و ایمان از کدورتها [و پیرایههای آن] صاف و زلال گردد. و این با بازگشت افرادی است که دارای طینت ناپاکی هستند ـ از پیروان اهل بیت ـ یعنی همانها که ترس نفاق بر آنها میرود."
در این روایت، به روشنی مشخص شده که آزمایش شیعیان در عصر غیبت حتمی خواهد بود.
3. آزادگی از بیعت دیگران
در برخی از روایات آمده است: "آن حضرت با غیبت خود ناچار از بیعت با طاغوتهای زمان نمیشود."
امیرمؤمنان علی علیهالسلام در سخنی ارزشمند و نگاهی پرحسرت و اندوه، پرده از بیوفایی مردم برداشته و تنها امامی که زیر بیعت احدی نخواهد بود را اینگونه معرفی فرموده است: "اِنَّ القائِمَ مِنّا اِذا قامَ لَمْ تَکُنْ لاَِحَدٍ فی عُنُقِهِ بَیعَةٌ فَلِذلِکَ تُخْفی وِلادَتُهُ وَیغیبُ شَخْصُهُ6؛
همانا قائم از ما اهل بیت، هنگامی که قیام میکند بیعت احدی بر گردن او نیست و به همین علت است که ولادتش مخفی نگه داشته میشود و شخص او غایب است."
همین معنا در کلامی از پیشوای دوّم ـ البته با اندوهی افزونتر ـ آن هنگام که به خاطر مصالح اسلام و مسلمین تن به مصالحه با معاویه داد و وقتی مردم زبان به ملامت حضرتش گشودند، پس از آنکه صلح خود را بهتر از هر آنچه خورشید بر آن میتابد قلمداد نمود، این گونه انعکاس یافت: "اَما عَلِمْتُمْ اَنَّهُ ما مِنّا اَحَدٌ اِلاّ یقَعُ فی عُنُقِهِ بَیعَةٌ لِطاغِیةِ زَمانِهِ اِلاّ الْقائِمُ الَّذی یصَلّی رُوحُ اللّهِ عیسَی بْنُ مَرْیمَ علیهالسلام خَلْفَهُ فَاِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یخفی وِلادَتَهُ وَ یغیبُ شَخْصَهُ لِئَلاّ یکونَ لاَِحدٍ فی عُنُقِهِ بَیعَةٌ اِذا خَرَجَ7؛
آیا ندانستید که هیچ یک از ما ائمه نیست مگر اینکه بیعت با ستمگری بر گردن او قرار میگیرد مگر قائم که عیسی بن مریم پشت سرش نماز میگذارد. پس به درستی که خداوند تبارک و تعالی ولادتش را مخفی و شخصش را پنهان میسازد تا هنگامی که قیام میکند بیعت هیچ کس برگردنش نباشد."
این مفهوم در کلامی نورانی از خود امام زمان علیهالسلام نیز آمده است، در آنجا که در توقیعی شریف ـ وقتی حضرت مهدی علیهالسلام به پاسخ برخی پرسشها پرداخته است ـ فرمودند: "وَاَمّا عِلَّةُ الْغِیبَةِ فَاِنَّ اللّهَ یقُولُ "یا اَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَسْأَلُوا عَنْ اَشْیاءَ اِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ"8 اِنَّهُ لَمْ یکُنْ اَحَدٌ مِنْ آبائی عَلَیهِمُ السَّلامُ اِلاّ وَقَدْ وَقَعَتْ فی عُنُقِهِ بَیعَةٌ لِطاغِیةِ زَمانِهِ وَاِنّی اَخْرُجُ حینَ أَخْرُجُ وَلا بَیعَةَ لاَِحَدٍ مِنَ الطَّواغیتِ فی عُنُقی9؛ در خصوص علت غیبت [ سؤال کرده بودید]، خداوند [در قرآن کریم[ میفرماید: ای اهل ایمان از چیزهایی سؤال نکنید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت میشوید. بدانید که هر کدام از پدران من بیعت یکی از طاغوتهای زمان خویش را بر گردن داشتند، ولی من وقتی قیام میکنم بیعت هیچ یک از [گردنکشان و] طاغوتهای زمان را بر گردن ندارم."
شاید استشهاد حضرت به آیه شریفه به این معنا باشد که شما خودتان علت غیبت بودهاید و اگر بدانید با تنها گذاشتن ائمه آنها را به بیعت با گردنکشان ناگزیر ساختید، ناراحت خواهید شد.
4.خوف و ترس
شماری از اخبار دلالت دارد که خوف و ترس باعث غیبت مهدی(عج) است که از این جمله است:
حضرت امام صادق(علیه السلام) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: آن شخص [امام مهدی(عج)]باید غایب شود. شخصی سؤال کرد برای چه یا رسولالله؟ فرمود: خوف قتل وی در میان است.
منصور دوانیقی ـ خلیفة عباسی ـ حضرت صادق(علیه السلام) را چندین مرتبه آزار داد، ولی روزی آن حضرت را احضار کرد و بعد از آنکه صحبتهایشان تمام شد گفت: یا اباعبدالله، یک سؤال از تو میپرسم، راستش را به من بگو. امام صادق(علیه السلام) فرمود: من به هیچ کس دروغ نگفته و نمیگویم چه رسد به تو. پرسید آیا مهدی موعود تو هستی؟ فرمودند: نه. سؤال کرد: پس کیست؟ جواب داد: ششمین از فرزندان من خواهد بود. باز پرسید: آیا در زمان من میآید؟ گفت: نه. دوباره سؤال کرد: آیا در زمان فرزند من خواهد آمد؟ فرمود: نه. سپس حضرت را آزاد کرد.
همانا حضرت حسین(علیه السلام) بعضی از اهل کوفه را در حملههایی که در کربلا به آنها داشت نمیکشت با اینکه میتوانست آنان را بکشد و بعضی دیگر را میکشت. دربارة این قضیه از آن حضرت سؤال شد. پاسخ داد: «در صلب آن کسانی که نمیکشم از اهل ایمان میبینم
از این حدیث آشکار میشود که حاکمان میترسیدند مبادا امام معاصرشان حضرت مهدی(عج) باشد لذا هر خلیفه و پادشاه در کمین بود تا او را بکشد. بنابراین بر امام مهدی(عج) لازم و واجب بود که به خاطر وجوب حفظ نفس، آن هم نفس شریفی که جهان به وجودش بستگی دارد، غایب باشد.
5. تطابق با سایر پیامبران
سدیر گوید: حضرت امام صادق(ع) فرمود:
قائم ما غیبتی دارد که مدتش طولانی است. گفتم: یابن رسولالله این غیبت طولانی برای چیست؟ فرمود: همانا خدای عزّوجلّ ابا دارد از اینکه سنّتهای پیغمبران(علیهم السلام) در غیبتهایشان را در مورد امام قائم جاری نکند و برای امام(عج) چارهای نیست جز اینکه دورة غیبتهایشان را سپری کند. خدای عزّوجلّ میفرماید: «البته شما قطعاً سنتهای پیشینیان را خواهید گذراند» 2. سورة انشقاق (84)، آیات 19 و 84. 3. بحارالانوار، ج 52، ص 90، ح 3.
6. اتمام نقمت بر کافران
وجود امام(ع) برای کافران نقمت است و وقتی که ظهور میکند تمامی کافران را میکشد و نابود میکند مگر کسانی که ایمان بیاورند. هنگامی که امام(عج) ظهور میکند باید در اصلاب کفّار، مؤمنی نباشد چنانکه شیوة ائمة اطهار(ع) چنین بود، زیرا ایشان گویا میدیدند که مؤمنی در اصلاب کافران وجود دارد.
روایت شده است: همانا حضرت حسین(علیه السلام) بعضی از اهل کوفه را در حملههایی که در کربلا به آنها داشت نمیکشت با اینکه میتوانست آنان را بکشد و بعضی دیگر را میکشت. دربارة این قضیه از آن حضرت سؤال شد. پاسخ داد: «در صلب آن کسانی که نمیکشم از اهل ایمان میبینم».(4)
ائمة طاهرین(ع) برای حفظ مؤمنان و ذریّة آنان خانهنشین شدند و در میدان جنگ کسی را که مؤمنی در صلبش بود نمیکشتند که همین خود یکی از حکمتها و فلسفههای غیبت حضرت مهدی(عج) است. اگر آن حضرت ظهور کند برای کافران نقمت است، باید تمامی آنان را بکشد و زمین را از لوث وجودشان پاک گرداند. لذا در غیبت باقی است تا مؤمنان از اصلاب کفّار خارج شده و دیگر مؤمنی در صلب هیچ کافری نباشد.
6. رشد عقلها
از حکمتهای غیبت امام مهدی(عج) این است که مسلمانان در باورها، اندیشهها و فقه اسلام، خودکفا میشوند و قدرت علمی اسلام را پیشرفت میدهند و با بهرهگیری از روشها و فرمایشهای بزرگان اهل بیت(علیهم السلام) قدرت و نیروی علمی اسلام را بالا میبرند تا اینکه اسلام برای همیشه آمادة پذیرش انسانهای کامل خواهد شد.
حضرت امام سجاد(علیه السلام) به ابوخالد کابلی فرمود: «ای اباخالد مردم زمان غیبت حضرت مهدی(عج) که قائل به امامت آن بزرگوار هستند و انتظار ظهورش را میکشند، بر مردم همة زمانها برتری دارند، زیرا خدای تعالی به ایشان به اندازهای عقل، فهم و شناخت داده است که غیبت آن حضرت نزد ایشان به منزلة مشاهده و عیان است و خدا ایشان را همانند کسانی قرار داده است که در رکاب پیغمبر خدا(ص) با شمشیر جهاد میکردند (و اینان مقامشان مانند مجاهدان بدر و احد است) ایشانند که حقیقتاً خالص از هر شکّ و شبهه هستند و اینها شیعیان راستین ما و مبلغّان دین و دعوت کنندگان دین خدا هستند؛ هم در پنهانی و هم آشکارا».(6)
حضرت امام صادق(ع) فرمودند: صاحب این امر ـ حضرت مهدی(عج) ـ ولادتش از این خلق روی زمین پنهان است تا اینکه وقتی که ظهور میکند هیچ کس بیعت و پیمانی در گردن وی نداشته باشد. خدای تعالی در یک شب فرج حضرت مهدی(عج) را عملی میکند
7. افشای اسرار توسط شیعیان
افشاگری شیعیان از جمله چیزهایی است که دلیل غیبت شمرده شده است، زیرا اینها نمیتوانستند از نقل اسراری که ائمة طاهرین(علیهم السلام) برایشان بیان میکردند و یا معجزات محرمانهای که انجام میدادند، خودداری کنند. بلکه افشا میکردند و باعث زحمت و گرفتاری امامان(علیهم السلام) میشدند و گاهی به قتل و شهادت آن بزرگواران منجر میشد.
بزنطی از حضرت ثامن الحجج، علی بن موسیالرضا(علیه السلام) نقل میکند:
اگر عالمان (امامان و پیشوایان بر حق) کسانی را مییافتند که با آنها سخن گویند و آنان نیز اسرار و مطالب محرمانة ایشان را کتمان کنند، البته حدیثها میگفتند و حکمت و علمهای تازه را برای شما پخش میکردند و لیکن شما مبتلا و گرفتار افشاگری شدید هستید و هر چه دیدید یا شنیدید پخش میکنید و شما مردمی هستید که ما را در قلب خود دوست دارید و محبّت قلبی شما ثابت است ولی کار شما با دلهایتان مخالفت دارد.(7)
از این حدیث به دست میآید افشاگری شیعه یکی از دلیلهای غیبت است. چه بسا این دلیل از مصداقهای دلیل اوّل ـ خوف قتل و تقیه ـ باشد.
8. غیبت از اسرار
تمامی این دلیلها، علت، سبب و فلسفة غیبت آن حضرت هستند و علاوه بر اینها حکمتهای زیادی دارد که از تیررس فکر ما دور است و نمیتوانیم آنها را درک کنیم و ائمة اطهار(علیهم السلام) هم برای ما بیان نکردهاند، زیرا ما ظرفیّت آن را نداشتهایم که آنها را بفهمیم. همین بی ظرفیتی باعث انحراف یا ارتداد میشود. لذا مصلحت نبود که امامان آنها را بیان کنند.
عبدالله بن فضل هاشمی گوید: شنیدم حضرت امام صادق(ع) میفرمود: «صاحب امر غیبتی دارد که ناچار باید واقع شود. در آن غیبت هر کسی که بر باطل است به شک میافتد عرض کردم: فدای شما گردم، برای چه باید آن حضرت غایب شود؟
فرمود: ما از طرف خدا مأذون نیستیم آن را برای شما بیان کنیم. عرض کردم: وجه حکمت غیبت آن حضرت چیست؟ فرمود: وجه حکمتش همان وجه حکمت غیبت حجّتهای خدای تعالی است (چنانکه خضر، یوسف، یونس و دیگران مدّتی از زمان خود را در غیبت به سر بردند) حکمت غیبت حضرت مهدی(ع) بیان نمیشود مگر بعد از آنکه آن بزرگوار ظهور کند، هم چنانکه حکمت کارهایی که حضرت خضر پیغمبر انجام داد مانند شکستن کشتی، روی آب دریا و کشتن یک پسربچة بیگناه و ساختن دیوار برای حضرت موسی(ع) آشکار نشد مگر پس از آنکه بنا شد از هم جدا شوند.( بحارالانوار ص 91، ح 4)
فرصت طلایی
عصر امام صادق علیه السلام از نظر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، فرصتی استثنایی برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام بود که آن حضرت نیز به خوبی از این موقعیت استفاده کرد و علوم مختلف و گوناگون را به شاگردانش تعلیم داد. از جمله مسائلی را که به بخوبی بیان و تثبیت نمود، مسئله غیبت امام مهدی علیه السلام و مسائل مربوط به مهدویت بود.
نگاهی به غیبت امام زمان علیه السلام در اندیشه بلند امام به حق ناطق، حضرت صادق علیه السلام .
الف. تثبیت اصل مهدویت
اصل مهدویت و ظهور امامی که جهان را پر از عدل و داد کند، از مسلّمات دین اسلام و اتفاق بین همه مسلمین است. برای به وجود آمدن چنین اتفاقی، تلاشهای فراوانی توسط شخص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و جانشینان بعد از او از جمله حضرت صادق علیه السلام انجام گرفت که به دو نمونه اشاره می شود:
1. ابان بن عثمان از امام صادق علیه السلام نقل نموده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حدیثی به علی علیه السلام فرمود: «کانَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام عِنْدِی آنِفا وَاَخْبَرَنِی اَنَّ الْقائِمَ الَّذِی یَخْرُجُ فِی آخِرِ الزَّمانِ فَیَمْلاَءُ الاَْرْضَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلْما وَجَوْرا مِنْ ذُرِّیَتِکَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ؛ جبرئیل علیه السلام همین الآن نزد من بود و به من خبر داد قائمی که در آخر الزمان قیام می کند و زمین را پر از عدل می کند همچنان که از ظلم و ستم پر شده، از نسل تو از فرزندان حسین علیه السلام است.»
2. معاویة بن عمّار از امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل نموده که آن حضرت فرمود: «اِنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام أَتانِی فَأَقْرَأَنِی مِنْ رَبِّیَ السَّلامَ وَقالَ یا مُحَمَّدُ... وَمِنْکُمُ الْقائِمُ یُصَلِّی عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ خَلْفَهُ اِذا اَهْبَطَهُ اللّهُ اِلَی الاَْرْضِ مِنْ ذُرِّیَّةِ عَلِیٍّ وَفاطِمَةَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ علیه السلام ؛ همانا جبرئیل علیه السلام نزد من آمد و سلام پروردگارم را به من رساند و فرمود: ای محمد!... قائم از شماست که عیسی بن مریم علیه السلام پشت سر او نماز می گذارد؛ آن زمانی که خداوند او را [از آسمان] به سوی زمین فرود آورد. [او] از نسل علی و فاطمه و از فرزندان حسین علیهم السلام می باشد.»
ب. حکم منکران مهدی علیه السلام
با همه اتفاقی که بین مسلمین درباره حضرت مهدی علیه السلام وجود دارد، بوده اند و هستند کسانی که گاه مسئله مهدویت و اقرار به امامت آن حضرت را انکار می کنند. حضرت صادق علیه السلام قبل از ولادت حضرت مهدی علیه السلام حکم منکران او را بیان کرده است: صفوان بن مهران از امام صادق علیه السلام نقل نموده است که آن حضرت فرمود: «مَنْ اَقَرَّ بِجَمِیعِ الاَْئِمَّةِ وَجَحَدَ الْمَهْدِیَّ کانَ کَمَنْ اَقَرَّ بِجَمِیعِ الاَْنْبِیاءِ وَجَحَدَ مُحَمَّدا نُبُوَّتَهُ؛ کسی که به همه امامان اقرار کند و مهدی را انکار کند، مانند کسی است که به همه پیامبران اقرار کند و نبوت محمد صلی الله علیه و آله را انکار کند.»
درروایت دیگری غیاث از امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده که آن حضرت فرمود: «مَنْ اَنْکَرَ الْقائِمَ مِنْ وُلْدِی فِی زَمانِ غَیْبَتِهِ ماتَ مِیتَةً جاهِلِیَّةً؛ کسی که قائم از فرزندان مرا در زمان غیبتش انکار کند، به مرگ جاهلی می میرد.» یعنی نامسلمان از دنیا می رود؛ چنان که نشناختن امام هر زمان، طبق روایت معروف بین فریقین: «مَنْ ماتَ وَلَمْ یَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مِیتَةً جاهِلِیَّةً» باعث مرگ جاهلی است.
نکته اضافه در روایت فوق، انکار آن حضرت در دوران غیبت است که دامن جمع زیادی را می گیرد؛ همانهایی که اصل ظهور و آمدن آن حضرت را قبول دارند، امّا تولد و حیات و غیبت او را انکار می کنند.
ج. تأکید بر وقوع غیبت
از مسائلی که سخت تلاش شده قبل از ولادت حضرت، شیعه را برای آن آماده کنند، مسئله دوران غیبت امام زمان علیه السلام است. از شخص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گرفته تا امامان بعدی بر روی این مسئله تأکید نموده اند؛ اما حضرت صادق علیه السلام با توجّه به فرصتی که برای او پیش آمد، بیش از امامان دیگر مسئله غیبت و طولانی بودن و سخت بودن آن را گوشزد فرموده است:
1. غیبت حتمی است
زراره از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود: «اِنَّ لِلْقائِمِ غَیْبَةً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ قُلْتُ وَلِمَ قالَ اِنَّهُ یَخافُ وَاَوْمَأَ بِیَدِهِ اِلی بَطْنِهِ یَعْنِی الْقَتْلَ؛ به راستی برای قائم غیبتی است قبل از اینکه قیام کند. عرض کردم: چرا [غائب می شود]؟ فرمود: به خاطر ترسی که دارد. و با دستش به شکم خویش اشاره کرد؛ یعنی [به خاطر[ کشته شدن.» البته منظور این نیست که حضرت از مرگ ترس دارد که بر اولیای الهی چنین ترسی راه ندارد؛ بلکه ترس از این دارد که با کشته شدن او، داستان عدل جهانی و آرزوی همیشگی بشریت تحقق نیابد.
2. غیبت، امتحان سنگین
مفضّل بن عمر از امام صادق علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمود: «اَما وَاللّهِ لَیَغِیبَنَّ اِمامُکُمْ سِنِینا مِنْ دَهْرِکُمْ وَلَتُمَحَّصُنَّ حَتّی یُقالَ ماتَ قُتِلَ هَلَکَ بِأَیِّ وادٍ سَلَکَ وَلَتَدْمَعَنَّ عَلَیْهِ عُیُونُ الْمُؤْمِنِینَ وَلَتُکْفَؤُنَّ کَما تُکْفَأُ السُّفُنُ فِی اَمْواجِ الْبَحْرِ؛ به خدا سوگند! امام شما سالیانی از روزگارتان غیبت کند و حتما مورد آزمایش واقع شوید تا آنجا که گفته شود: او مرده [یا] کشته [و یا] هلاک شده [و] به کدام وادی رفته است؟ و چشمان مؤمنان بر او بگرید و واژگون شوید، چنانکه کشتیها در امواج دریا واژگون شوند.»
«فَلا یَنْجُوا اِلاَّ مَنْ اَخَذَ اللّهُ مِیثاقَهُ وَکَتَبَ فِی قَلْبِهِ الاِْیمانَ وَاَیَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ لَتُرْفَعَنَّ اِثْنَتا عَشْرَةَ رایَةً مُشْتَبِهَةً لا یُدْری اَیٌّ مِنْ اَیٍّ قالَ فَبَکَیْتُ؛ و نجات نیابد [از این امتحان]، مگر کسی که خدا از او پیمان گرفته و در قلبش ایمان را نقش کرده و او را با روحی از جانب خود مؤیّد کرده باشد. و دوازده پرچم مشتبه بر افراشته شود که هیچ یک از دیگری باز شناخته نشود. [راوی] گوید: من گریستم.»
آن گاه حضرت فرمود: چرا گریه می کنی؟ گفتم: چگونه نگریم در حالی که شما می گویید: دوازده پرچم مشتبه که هیچ یک از دیگری باز شناخته نشود، وجود دارد. پس ما چه کنیم؟ راوی گوید: امام به پرده آفتاب که به داخل صفه تابیده بود، نگاه کرد و فرمود: ای ابا عبد اللّه! آیا این آفتاب را می بینی؟ گفتم: آری. فرمود: به خدا سوگند! امر ما از این آفتاب روشن تر است.»
هانی تمّار می گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «اِنَّ لِصاحِبِ هذا الاَْمْرِ غَیْبَةً الْمُتَمَسِّکُ فِیها بِدِینِهِ کَالْخارِطِ لِلْقَتادِ... ثُمَّ قالَ اِنَّ لِصاحِبِ هذا الاَْمْرِ غَیْبَةً فَلْیَتَّقِ اللّهَ عَبْدٌ وَلْیَتَمَسَّکْ بِدِینِهِ؛ به راستی برای صاحب این امر، غیبتی است که پایبند به آن مانند کسی است که دستش را بر روی شاخه درخت خار کشد... آن گاه فرمود: برای صاحب این امر غیبتی است و بنده باید تقوای الهی پیشه سازد و متمسک به دینش باشد.»
3. غیبت خواب را از متدینان می گیرد
دوران غیبت به قدری سخت و دشوار است که خواب و آرامش را از متدیّنان می گیرد و شب و روز باید ناله بکنند. حضرت صادق علیه السلام در حالی که هنوز امام مهدی علیه السلام متولد نشده، برای دوران غیبت او این چنین ناله می زند: «سَیِّدِی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادِی وَضَیَّقَتْ عَلَیَّ مِهادِی وَابْتَزَّتْ مِنِّی راحَةَ فُؤادِی سَیِّدِی غَیْبَتُکَ أَوْصَلَتْ مُصابِی بِفَجائِعِ الاَْبَدِ؛ آقای من! غیبت تو خواب را از دیدگانم ربُوده وبسترم را بر من تنگ ساخته و آسایش قلبم را از من سلب نموده است. ای آقای من! غیبت تو اندوه مرا به فجایع ابد پیوند داده است.»
سدیر می گوید: در چنین حالی که امام صادق علیه السلام را آن گونه دیدیم، عقل از سرمان پرید و از شدّت جزع قلوبمان چاک چاک گردید... و گفتیم: ای فرزند بهترین خلایق! چشمانت گریان مباد! از چه حادثه ای اشکتان روان و سرشک از دیدگان ریزان است؟ حضرت صادق نفس عمیقی کشید که بر اثر آن [غم] درونش برآمد و هراسش افزون شد، آن گاه فرمود: «نَظَرْتُ فِی کِتابِ الْجَفْرِ صَبِیحَةَ هذا الْیَوْمِ... وَتَأَمَّلْتُ فِیهِ مَوْلِدَ قائِمِنا وَ غَیْبَتَهُ وَابْطاءَهُ وَطُولَ عُمْرِهِ وَبَلْوَی الْمُؤْمِنِینَ فِی ذلِکَ الزَّمانِ وَتَوَلُّدَ الشُّکُوکِ فِی قُلُوبِهِمْ مِنْ طُولِ غَیْبَتِهِ؛ صبح امروز به کتاب جفر نگریستم... و تأمّل کردم در آن درباره میلاد قائم ما و غیبت او و تأخیر آن و طول عمرش و گرفتاری مؤمنان در آن زمان و پیدایش شکوک در قلوب آنها بر اثر طول غیبتش.»
گفتنی است که جفر علمی است که ابن خلدون، جرجانی و صاحب کشف الظنون به صحّت آن و وجود کتاب جفر اعتراف کرده اند و تصریح کرده اند که امام صادق علیه السلام و حضرت رضا علیه السلام حوادث آینده را طبق این کتاب خبر داده اند و آن چنان که خبر داده اند، واقع شده است.
د. نهی از انکار غیبت
حضرت صادق علیه السلام بر اصل غیبت تأکید نموده و سختی و دشواری آن را بیان کرده و از انکار آن نیز به شدّت نهی نموده است.
محمد بن مسلم از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود: «اِنْ بَلَغَکُمْ عَنْ صاحِبِ هذا الاَْمْرِ غَیْبَةٌ فَلا تُنْکِرُوها؛ اگر خبر غیبت صاحب این امر (مهدی) به شما رسید، آن را انکار نکنید!»
ه . پایداری بر امامت وولایت در دوران غیبت
طولانی بودن غیبت از یک طرف، سخت و دشوار بودن دینداری در آن دوران از طرف دیگر و وجود دشمنان، منکران، شبهات و زمینه گناه از طرف سوم، پایداری بر امامت امامان علیهم السلام را دشوار می سازد. به این جهات است که حضرت صادق علیه السلام بر ثبات قدم در مسیر امامت و ولایت تأکید نموده است:
1. عبد اللّه بن سنان می گوید: من و پدرم بر امام صادق علیه السلام وارد شدیم. حضرت فرمود: «فَکَیْفَ اَنْتُمْ اِذا صِرْتُمْ فِی حالٍ لا تَرَوْنَ فِیها اِمامَ هُدیً وَلا عَلَما یُری وَلا یَنْجُوا مِنْها اِلاَّ مَنْ دَعا دُعاءَ الْغَرِیقِ فَقالَ لَهُ اَبِی اِذا وَقَعَ هذا لَیْلاً فَکَیْفَ نَصْنَعُ فَقالَ اَمّا اَنْتَ فَلا تُدْرِکُهُ فِاِذا کانَ ذَلِکَ فَتَمَسَّکُوا بِما فِی اَیْدِیکُمْ حَتّی یَتَّضِحَ لَکُمُ الاَْمْرُ؛ حال شما چگونه باشد آن گاه که به حالی در آیید که امام هدایتگر را نبینید و نشانه [هدایت] را مشاهده نکنید و هیچ کس نجات نیابد مگر آنکه دعای غریق را بخواند! پدرم به امام گفت: در آن شب ظلمانی که چنین امری واقع شود، چه کنیم؟ فرمود: امّا تو آن [دوران] را درک نمی کنی و چون آن امر واقع گردد، به آنچه که [از امامت] دارید، متمسک شوید تا امر برایتان روشن گردد.»
2. ابی بصیر از امام صادق علیه السلام نقل کرد که آن حضرت فرمود: «طُوبی لِمَنْ تَمَسَّکَ بِاَمْرِنا فِی غَیْبَةِ قائِمِنا فَلَمْ یَزِغْ قَلْبُهُ بَعْدَ الْهِدایَةِ؛ خوشا به حال کسی که در غیبت قائم ما به امر ما [و امامت]، تمسک جوید، بنابراین قلبش بعد از هدایت [در مسیر امامت] منحرف نشود!»
و. تصریح به طولانی بودن غیبت
1. سدیر صیرفی می گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «اِنَّ لِلْقائِمِ مِنّا غَیْبَةً یَطُولُ اَمَدُها...؛ برای قائم ما غیبتی است که مدّت آن به طول می انجامد.» گفتم: راز آن چیست؟ فرمود: زیرا خدای متعال می خواهد امر سنتهای پیامبران را در غیبتهایشان جاری کند و ای سدیر! گریزی از آن نیست که به اندازه مدّت غیبتهای آنها سپری گردد. خداوند می فرماید: «لَتَرْکَبُنَّ طَبَقا عَنْ طَبَقٍ»؛ یعنی «سنتهای پیشینیان در شما جاری است.»
2. سلیمان بن خالد از امام صادق علیه السلام نقل کرده که آن حضرت از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله در جواب کسی که پرسید: مهدی چه زمانی قیام می کند؟ فرمود: «اِذا غابَ عَنْهُمُ الْمَهْدِیُّ وَآیَسُوا مِنْهُ؛ زمانی که مهدی از مردم غایب شود و [به قدری طول کشد که] مردم از او مأیوس شوند.»
ز. تصریح به غیبت کبری و صغری
در این عصر، بیان غیبت صغری و کبری شاید خیلی مطلب مهمّی نباشد؛ ولی در دوران امام صادق علیه السلام (83 ـ 148 ق) که آخرین روزهای عمر آن حضرت با تولد حضرت مهدی در 255 ق، لا اقلّ 107 سال فاصله داشته است و با دوران آغاز غیبت صغری 112 سال، می تواند از کرامات و معجزات به حساب آید.
1. ابی بصیر می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: امام باقر علیه السلام می فرمود: قائم آل محمد صلی الله علیه و آله دو غیبت دارد: یکی طولانی است و دیگری کوتاه. حضرت صادق علیه السلام فرمود: «نَعَمْ یا اَبا بَصِیرٍ اِحْداهُما اَطْوَلُ مِنَ الاُْخْری؛ بلی [همین طور است] ای ابا بصیر! یکی از آنها طولانی تر از دیگری است.»
2. در روایت صحیحه از زراره نقل شده که امام صادق علیه السلام فرمود: «اِنَّ لِلْقائِمِ غَیْبَتَیْنِ یَرْجِعُ فِی اِحْداهُما وَفِی طولانی بودن غیبت از یک طرف، سخت و دشوار بودن دینداری در آن دوران از طرف دیگر و وجود دشمنان، منکران، شبهات و زمینه گناه از طرف سوم، پایداری بر امامت امامان علیهم السلام را دشوار می سازد
الاُْخْری لا یُدْری اَیْنَ هُوَ یَشْهَدُ الْمَواسِمَ یَریَ النّاسَ وَلا یَرَوْنَهُ؛ به راستی برای قائم دو غیبت است که در یکی [زود[ برمی گردد؛ ولی در دیگری معلوم نیست او کجاست؟ در حج حضور می یابد، مردم را می بیند و مردم او را نمی بینند.»
ح. فلسفه و حکمت غیبت
بیان علّت و یا فلسفه و حکمت غیبت بحث و مقاله مستقلی می طلبد. در این بخش به آنچه در کلمات حضرت صادق علیه السلام آمده، به صورت اختصار اشاره می کنیم:
1. سربسته می دانیم خالی از حکمت نیست
حضرت صادق علیه السلام از بیان علّت غیبت خودداری نموده، امّا حکمت آن را گاه سربسته بیان کرده است. از جمله عبد اللّه بن فضل هاشمی می گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: «صاحب این امر ناچارا غیبتی دارد که هر باطل جویی در آن به شک می افتد.»
گفتم: فدایت شوم راز غیبت چیست؟ فرمود: «لاَِمْرٍ لَمْ یُؤْذَنْ لَنا فِی کَشْفِهِ لَکُمْ قُلْتُ فَما وَجْهُ الْحِکْمَةِ فِی غَیْبَتِهِ قالَ وَجْهُ الْحِکْمَةِ فِی غَیْبَتِهِ وَجْهُ الْحِکْمَةِ فِی غَیَباتِ مَنْ تَقَدَّمَهُ مِنْ حُجَجِ اللّهِ تَعالی ذِکْرُهُ...؛ به خاطر امری که ما اجازه نداریم آن را برای شما هویدا کنیم. گفتم: در غیبت او چه حکمتی وجود دارد؟ فرمود: حکمت غیبت او همان حکمتی است که در غیبتهای حجّتهای الهی پیش از او بوده است.»
و فرمود: وجه حکمت غیبت او پس از ظهورش آشکار گردد؛ همچنان که وجه حکمت کارهای خضر علیه السلام از شکستن کشتی و کشتن پسر و به پا داشتن دیوار بر موسی علیه السلام روشن نبود تا آنکه از هم جدا شدند.»
«یا ابْنَ الْفَضْلِ اِنَّ هذا الاَْمْرِ اَمْرٌ مِنْ اَمْرِ اللّهِ تَعالی وَسِرٌّ مِنْ سِرِّ اللّهِ وَغَیْبٌ مِنْ غَیْبِ اللّهِ وَمَتی اَنَّهُ عَزَّ وَجَلَّ حَکِیمٌ صَدَّقْنا بِأَنَّ اَفْعالَهُ کُلَّها حِکْمَةٌ وَاِنْ کانَ وَجْهُها غَیْرَ مُنْکَشَفٍ؛ ای پسر فضل! این امر، امری از امور الهی است و سرّی از اسرار خدای متعال و غیبی از غیوب پروردگار است و چون [دانستیم که] خدای عزّ و جلّ حکیم است، تصدیق می کنیم که همه افعال او حکیمانه است؛ اگر چه وجه آن آشکار نباشد.»
و گاه به صورت مشخص تر برخی حکمتهای غیبت را آشکار نموده است:
2. آزادی از بیعت طاغوتیان
ابی بصیر از امام صادق علیه السلام نقل نموده که آن حضرت فرمود: «صاحِبُ هذا الاَْمْرِ تَغِیبُ وِلادَتُهُ عَنْ هذا الْخَلْقِ کَیْلا یَکُونَ لاَِحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ اِذا خَرَجَ وَیُصْلِحُ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ اَمْرَهُ فِی لَیْلَةٍ واحِدَةٍ؛ صاحب این امر ولادتش بر این مردم پنهان است تا هنگام خروج و قیام، بیعت هیچ کس بر گردنش نباشد و خدای تعالی امر وی را در یک شب اصلاح فرماید.»
همان طور که امام حسن علیه السلام فرمود: «هر کدام از ما (امامان) در زمان خود بیعت حاکمان و طاغوتهای زمان را از روی تقیّه به عهده گرفته ایم، مگر مهدی علیه السلام که عیسی بن مریم به امامت آن حضرت نماز می گذارد. خداوند ولادت او را مخفی نگه داشت و برای او غیبتی در نظر گرفت تا زمانی که قیام می کند، بر گردنش بیعت حاکمی نباشد.»
3. سنّت انبیا
حنّان بن سدیر از پدرش و او از امام صادق علیه السلام نقل نموده که آن حضرت فرمود: «اِنَّ لِلْقائِمِ مِنّا غَیْبَةً یَطُولُ اَمَدُها فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ وَلِمَ ذلِکَ قالَ لاَِنَّ اللّهَ عَزَّ وَجَلَّ اَبی اِلاَّ اَنْ تُجْرِیَ فِیهِ سُنَنَ الاَْنْبِیاءِ فِی غَیْباتِهِمْ وَاِنَّهُ لا بُدَّ لَهُ یا سَدِیرُ مِنِ اسْتِیفاءِ مَدَدِ غَیْباتِهِمْ؛ برای قائم ما غیبتی است که مدّت آن به طول می انجامد. پس به امام گفتم: ای فرزند رسول خدا! این مطلب برای چیست؟ فرمود: زیرا خدای تعالی می خواهد در او سنّتهای پیامبران علیهم السلام را در غیبتهایشان جاری کند و ای سدیر! برای او گریزی از آن نیست که مدّت غیبتهای آنها به سر آید.»
در روایت اوّلی که در بخش حکمت نقل شد نیز این مطلب آمده است.
ابی بصیر از امام صادق علیه السلام نقل نموده که آن حضرت فرمود: در صاحب این امر سنّتهایی از انبیا وجود دارد؛ سنتی از موسی بن عمران و سنتی از عیسی و سنتی از یوسف و سنتی از محمد صلوات اللّه علیهم.
امّا سنّت او از موسی بن عمران علیه السلام آن است که او نیز خائف و منتظر است؛ امّا سنّت او از عیسی علیه السلام آن است که در حق او نیز همان می گویند که درباره عیسی علیه السلام گفتند؛ امّا «مِنْ یُوسُفَ فَالسِّتْرُ یَجْعَلُ اللّهُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْخَلْقِ حِجابا یَرَوْنَهُ وَلا یَعْرِفُونَهُ... سنت او از یوسف، مستور بودن است. خداوند بین او و خلق حجابی قرار می دهد. مردم او را می بینند، امّا نمی شناسند» و امّا سنّت او از محمد صلی الله علیه و آله آن است که به هدایت او هدایت می شود و به سیره او حرکت می کند.»
ط. انتظار در زمان غیبت
بحث انتظار نیز بحث مفصل و دلکشی است که در جای خود باید مطرح شود؛ ما فقط به برخی روایات از حضرت صادق علیه السلام درباره انتظار در دوران غیبت و فضیلت آن اکتفا می کنیم:
1. حضرت صادق علیه السلام به ابا بصیر فرمود: «طُوبی لِشِیعَةِ قائِمِنا الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ فِی غَیْبَتِهِ وَالْمُطِیعِینَ لَهُ فِی ظُهُورِهِ اُولئِکَ اوْلِیاءُ اللّهِ الَّذِینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ؛ خوشا به حال شیعیان قائم ما؛ کسانی که در غیبتش منتظر ظهور او هستند و در حال ظهورش نیز فرمانبردار اویند. آنان اولیای خدا هستند که نه خوفی بر آنهاست و نه اندوهگین می شوند.»
2. علاء بن سیابه از امام صادق علیه السلام نقل نموده که آن حضرت فرمود: «مَنْ ماتَ مِنْکُمْ عَلی هذا الاَْمْرِ مُنْتَظِرا کانَ کَمَنْ هُوَ فِی الْفُسْطاطِ الَّذِی لِلْقائِمِ؛ کسی که از شما بر این امر در حال انتظار بمیرد، مانند کسی است که در خیمه متعلق به قائم باشد.»
ی. مردم در زمان غیبت
یقینا مردم در زمان غیبت یکسان نخواهند بود؛ عده ای منتظرند و در پی اصلاح خویش و عده ای نیز به دنبال انکار و ضلالت و گمراهی خویش و... . حضرت صادق علیه السلام در روایاتی حالات مردم را در دوران غیبت بیان کرده که به نمونه هایی اشاره می شود:
1. تحیّر مردم
ابو بصیر از امام صادق علیه السلام و او از پدرانش از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل نموده اند که آن حضرت فرمود: «الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی... تَکُونُ لَهُ غَیْبَةٌ وَحَیْرَةٌ حَتّی تَضِلَّ الْخَلْقُ عَنْ اَدْیانِهِمْ فَعِنْدَ ذلِکَ یُقْبِلُ کَالشَّهابِ الثّاقِبِ فَیَمْلاَُها قِسْطا وَعَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلْما وَجَوْرا؛ مهدی از فرزندان من است... برای او غیبت و حیرتی است تا آنجا که مردم از ادیانشان گمراه شوند. آن گاه مانند شهاب ثاقب رو می آورد و زمین را پر از عدل و داد می کند؛ همان گونه که پر از ظلم و جور شده باشد.»
2. شک وتردید منحرفان
عبد اللّه بن فضل هاشمی می گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: «اِنَّ لِصاحِبِ هذا الاَْمْرِ غَیْبَةً لا بُدَّ مِنْها یَرْتابُ فِیها کُلُّ مُبْطِلٍ؛ برای صاحب این امر (مهدی) غیبت ناگزیری است که هر باطل جویی در آن به شک می افتد.»
3. زراره از امام صادق علیه السلام نقل می کند که آن حضرت فرمود: «لابُدَّ لِلْغُلامِ مِنْ غَیْبَةٍ قُلْتُ وَلِمَ قالَ یَخافُ... وَهُوَ الْمُنْتَظَرُ وَهُوَ الَّذِی یَشُکُّ النّاسُ فِی وِلادَتِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ حَمْلٌ وَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ ماتَ اَبُوهُ وَلَمْ یُخَلِّفْ وَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ وُلِدَ قَبْلَ مَوْتِ اَبِیهِ بِسَنَتَیْنِ؛ برای جوان (مهدی) غیبت ناگزیری است. گفتم: چرا؟ فرمود: [بر جانش] می ترسد ... و اوست که چشم به راهش باشند و اوست که مردم درباره ولادتش شک کنند. برخی گویند: در شکم مادر بود [که پدرش از دنیا رفت]، برخی گویند: پدرش مرد و فرزندی برجای نگذاشت و جمعی گویند: دو سال پیش از وفات پدرش متولد شد.»
زراره عرض کرد: چه دستوری می فرمایید، اگر من آن زمان را درک کردم؟ فرمود: این دعا را بخوان: «اللّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فِاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفکَ اللّهُمَّ عَرِّفْنِی نَبِیَّکَ فِاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَبِیَّکَ لَمْ اَعْرِفْهُ قَطُّ اللّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فِاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی؛ خدایا! خودت را به من بشناسان! اگر خودت را به من نشناسانی، من تو را نخواهم شناخت. خدایا! پیغمبرت را به من معرفی کن! اگر او را به من نشناسانی، هرگز او را نخواهم شناخت. خدایا! حجتت را به من بشناسان! به راستی اگر حجتت را به من نشناسانی، از راه دینم گمراه می شوم.»
در نتیجه باید گفت: حضرت صادق علیه السلام اصل مهدویت، غیبت و اقسام آن، فلسفه و حکمت آن، سختی و دشواری و طولانی بودن آن، و انتظار در زمان آن را که در فرصت پیش بیان شد، به خوبی تبیین نموده است.
پاسخ آیت الله سبحانی به سوال"علّت غیبت حضرت مهدی چیست و چرا مانند دیگر ائمه در میان مردم حضور ندارد؟"به شرح زیر است:
غیبت حضرت ولی عصر ـ عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف ـ یکی از رازهای الهی بوده و ممکن است ما نتوانیم به کُنْهِ آن پی ببریم. غیبت موقت رهبران الهی از میان مردم، در امتهای پیشین نیز سابقه داشته است؛ چنان که موسی بن عمران(ع) چهل روز از امت خود غایب شد و در میقات به سر برد.[1] حضرت مسیح(ع) به مشیت الهی از دیدگاه امت خویش پنهان گردید و دشمنان قادر به کشتن او نگشتند.[2] حضرت یونس (ع) نیز مدتی از قوم خود غایب گشت.[3] اصولاً هرگاه مطلبی از طریق نقل متواتر ثابت شود ولی انسان نتواند به راز آن کاملاً پی ببرد، نباید آن را مورد تردید یا انکار قرار دهد؛ زیرا در این صورت بخش عظیمی از احکام الهی، که از مسلمات و ضروریات دین اسلام به شمار میرود، مورد تردید قرار میگیرد
. غیبت حضرت ولی عصر ـ عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف ـ نیز از این قاعده مستثنی نیست و عدم اطلاع از سر یا اسرار حقیقی آن، مجوز تردید یا انکار آن نمیتواند باشد. با این همه، میتوان راز غیبت را در حد اندیشه بشر دریافت. حضرت مهدی ـ عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف ـ آخرین حجت معصوم الهی است که برای تحقق آرمانی بزرگ (گسترش عدل فراگیر و به اهتزاز درآوردن پرچم توحید در جهان) در نظر گرفته شده است و این آرمان نیاز به گذشت زمان و شکوفایی عقل و دانش بشر و آمادگی روحی بشریت دارد، تا جهان به استقبال موکب آن امام عدل وآزادی رود. ظهور زود هنگام آن حضرت ، قیام کلی و گستردهای را به دنبال نخواهد داشت؛ زیرا اگر ایشان پیش از فراهم شدن مقدمات در میان مردم ظاهر شود، سرنوشتی چونان دیگر حجتهای الهی (شهادت) یافته و قبل از تحقق آن آرمان بزرگ، دیده از جهان برخواهد بست.
پیشوایان معصوم در روایات نیز به این حکمت اشاره کردهاند. امام باقر (ع) فرمود: برای حضرت قائم ـ عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف ـ غیبتی است قبل از ظهور. راوی از علت آن پرسید. امام فرمود: «برای جلوگیری از کشته شدن».[4] گذشته از این، در برخی روایات مسئله امتحان و آزمودن خلق مطرح شده است؛ بدین معنی که مردم در عصر غیبت در بوته آزمایش الهی قرار میگیرند و مراتب استواری آنان در ایمان و اعتقاد سنجیده میشود.[5] اجمال سخن اینکه حضرت مهدی آخرین وصی از اوصیای الهی است که برای تکامل همه جانبه بشر و ایجاد حکومت واحد الهی آفریده شده است. این ایده و آرزو هنگامی تحقق میپذیرد که در جامعه بشری، آمادگی برای پذیرش چنین حجتی وجود داشته باشد و در غیر این صورت، ظهور جز کشته شدن و نابودی نتیجهای نخواهد داشت و آن هدف عالی تحقق نخواهد یافت.
از این جهت وجود حضرت، در پس پرده غیبت به سر میبرد و در حالی که در میان مردم زندگی میکند و مردم او را میبینند، ولی نمیشناسند و از این طریق از گزند دشمنان حق و عدالت مصون میماند. از این گذشته، از آنجا که حکومت وی حکومت جهانی خواهد بود و تحقق این امر در گرو ایجاد شرایطی است که در هنگام تولد، وجود نداشته است. این شرایط به مرور زمان تحقق پیدا کرده و یا در حال پیدایش است و ما این شرایط را در پاسخ به پرسش ششم توضیح خواهیم داد. [1] . اعراف/142.[2] . نساء/158.[3] . صافات/140.[4] . کمال الدین، شیخ صدوق، باب 14، حدیث 8، 9، 10.[5] . مجلسی، بحارالأنوار، 52/102ـ 113ـ 114، باب التمحیص و النهی عن التوقیت
کوتاه سخن اینکه:
وجود مقدس امام علیهالسلام ، لطفی است از طرف خداوند متعال و تصرف او در امور لطفی دیگر. خداوند با وجود امام به لطف خود جامه عمل پوشاند، فردی را که برای اداره جامعه لازم است آفرید و حجت خود را بر مردم تمام کرد، تا اگر شایسته بودند از وجودش بهره ببرند. از طرفی بسط ید امام علیهالسلام لطف دیگری است که به کوشش ما مربوط میشود. تقویت قدرت امام ـ در مواردی ـ در توان ماست؛ بنابراین در این رابطه ما تکالیفی داریم و بیشک عدم حضور معصوم و نداشتن امام (غیبت ایشان) ـ حداقل بخشی از آن ـ را باید از چشم خود ببینیم، چرا که فرمودهاند: "وُجُودُهُ لُطْفٌ وَتَصَرُّفُهُ لُطْفٌ آخر وَعَدَمُهُ مِنّا."
پاورقیها:
1. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، موسسة النشر الاسلامی، ج1، ص287.
2. همو، علل الشرایع، انتشارات مکتبة الداوری، ج1، ص245.
3. ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، دارالکتب الاسلامیه، ج1، ص340 و با اندک تفاوتی شیخ طوسی، کتاب الغیبة، موسسة المعارف الاسلامیه، ص329 و کمال الدین، ج2، ص342.
4. الکلینی، الکافی، ج1، ص336؛ علل الشرایع:، ج1، ص244؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص166؛ غیبت نعمانی، ص154، ح11؛ کمال الدین، ج2، ص359، ح1.
5. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص170؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص355.
6. کمال الدین، ج1، ص303؛ امین الاسلام طبرسی، اعلام الوری، ص426.
7. ابو منصور احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، نشر مرتضی، ج2، ص289؛ کمال الدین، ج1، ص315.
8. مائده/101.
9. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص290؛ کمال الدین، ج2، ص483، ح4.