-
مرا به خودم پس بده
1390,08,19 00:36
مرا به خودم پس بده از این لیوان قهوه که هنوز خالی نشده پر می شود ...از ایستادن های بی هدف جلوی آیینه ...از این وب گردی های بی هدف ...از این گوشه نشینی های بغض آلود..... از این آشفتگی ذهن...از این قبرستان گردی ها و حتی این یاوه گویی های بی واژه ،از همه و همه خسته شدم ...معامله می کنم همه چیزهای زمینی ام مال تو ...هر چه...
-
همه می خواهند روی قله کوه زندگی کنند
1390,08,19 00:34
همه می خواهند روی قله کوه زندگی کنند ، اما تمام شادی ها وقتی رخ می دهند که در حال بالا رفتن از کوه هستند . وقتی یه مشترک، «مورد نظر» هست ولی در دسترس نیست، ناچار میشی رو کنی به مشترکی که «در دسترس» هست ولی «مورد نظر» نیست
-
مردها
1390,08,19 00:33
مردها را با سبیل هایشان میشناسند با قطر بازوهایشان با کلفتی صدایشان با جیب های خالی یا پرشان با کفش های کهنه یا اتومبیل آخرین مدلشان .. اما کسی مرد ها را با قلبشان نمیشناسد قلبی که پشت غرور مردانگی شان پنهان شده قلبی که بزرگتر از قلب کوچک شماست قلبی که می افتد از دست ظریفی قلبی که میشکند آرام و بی صدا صدای شکستنش پشت...
-
فرهاد
1390,08,19 00:32
فرهاد میدانست صد سال نمیتواند کوه را بکند فقط میخواست یک عُمر اسمش را با “شیرین” بیاورند . . .
-
زندگی کن و لبخند بزن ...
1390,08,19 00:29
زندگی کن و لبخند بزن ... نه به خاطر خودت !!! بلکه به خاطر آنهایی که با لبخندت زندگی می کنند
-
به من میگفت : آنقدر دوستت دارم که اگر بگویی بمیر میمیرم!
1390,08,19 00:29
به من میگفت : آنقدر دوستت دارم که اگر بگویی بمیر میمیرم ! باورم نمی شد . . . .! فقط برای یک امتحان ساده به او گفتم بمیر . . ! سالهاست که در تنهایی پژمرده ام کاش امتحانش نمی کردم ...!!
-
معلم عصبی دفتر رو روی میز کوبید و داد زد: سارا ...
1390,08,19 00:28
معلم عصبی دفتر رو روی میز کوبید و داد زد: سارا ... دخترک خودش رو جمع و جور کرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟ معلم که از عصبانیت شقیقه هاش می زد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد : چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ هـــا؟! فردا...
-
راستش را بخواهی فاجعه ی رفتن تو چیزی را تکان نداد!!
1390,08,19 00:26
راستش را بخواهی فاجعه ی رفتن تو چیزی را تکان نداد !! من هنوز هم قهوه میخورم ... ... قدم میزنم ... ...... هستم اما تلخ تر... بیشتر... تنهاتر
-
مخلص همه ی پدرها
1390,08,19 00:24
وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی ... پیر شده وقتی داره صورتشو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی .... پیر شده وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه....و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو بود دلت..........میخواد.....بمیری
-
حرف های مردم
1390,08,19 00:22
پشت سرم حرف بود ... حدیث شد .. می ترسم آیه شود ! سوره اش کنند به جعل ! بعد تکفیرم کنند این جماعت نا اهل
-
باران
1390,08,19 00:22
باران نبـار من نه چتر دارم و نه یـار ...
-
ساز که بشکند دیگر صدایی نمی شنوی
1390,08,19 00:21
ساز که بشکند دیگر صدایی نمی شنوی ، اما دل که بشکند ، در اوج سکوت ، چه فریادها می شنوی ...
-
عشق های امروزی این مردم
1390,08,19 00:20
زندگی اب راهه ای است به نام وفا....می ریزد به جویی به نام صفا....می رود به رودی به نام عشق....می رسد به دریایی به نام وداع آدمهای امروز سرزمین من اسم هر چیزی را عشق نهادند بجز عاشقی هوس ، عادت ، نیاز ، دروغ ، دو رنگی و خیانت را به اسم عشق این روزها به یکدیگر نشان میدهد دل من ، تو باور نکن عشق های امروزی این مردم را ...
-
مترسگ
1390,08,19 00:19
مترسک انقدر دست هایت را باز نکن .. کسی تو را در آغوش نمیگیرد ایستادگی همیشه تنهایی دارد . ..
-
همه چیز را یاد گرفته ام
1390,08,19 00:19
همه چیز را یاد گرفته ام ! یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم .. بی صدا کنم تو نگرانم نشو !! همه چیز را یاد گرفته ام ! یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی آنکه تو باشی ! یاد گرفته ام .... نفس بکشم بدون تو ...... و به یاد تو ! یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...
-
تغییر قیمت
1390,08,19 00:17
اینقدر که ما تو این چندسال از تغییر قیمت کالاها تعجب کردیم فک نکنم اصحاب کهف بعد اون همه سال که از خواب بیدار شدن و رفتن تو بازار از قیمت کالاها تعجب کرده باشن !
-
خریت
1390,08,19 00:16
نه چتر با خود داشتی نه روزنامه نه چمدان عاشقت شدم ! از کجا باید می فهمیدم مسافری؟
-
یه روز تو یه تیمارستان …
1390,08,19 00:16
یه روز تو یه تیمارستان … دکتره می خواست از بیماراش تست بگیره یه عکس ماشین میزاره جلوی همه میگه هرکی این ماشین رو هول داد روشن کرد میره خونه اش همه رفتن هول بدن که برن خونه به جز یک نفر ! دکتره خوشحال شد با خودش گفت این پس خوب شده … بهش گفت ببینم تو چرا ماشین رو هل نمیدی ؟ ! گفت اینا خنگن سویچ دست منه !!!
-
امپراطور یونان
1390,08,19 00:15
امپراطور یونان به کوروش بزرگ گفت ما برای شرف میجنگیم ولی شما برای پول !!! کوروش بزرگ درجوابش فرمود :هر کس برای نداشته اش میجنگد
-
پینوکیو
1390,08,19 00:15
من عاشق اون دیالوگم که پدر ژپتو به پینوکیو میگه : پینوکیو... چوبی بمان ! آدم ها سنگی اند دنیایشان قشنگ نیست .
-
همیشه نباید همه چیز را توضیح داد
1390,07,22 21:39
همیشه نباید همه چیز را توضیح داد...وقتی کسی برای نداشته هایت ،بهانه میگیرد بهتر است او را هم نداشته باشی،تا به نداشته هایت اضافه شود .
-
یارو تو جهنم بوده
1390,07,22 21:38
یارو تو جهنم بوده سرشو میکنه تو بهشت میگه آب جوش نمیخواین؟ میگن نه ! میگه پس یه موز بدین
-
هیچوقت نگو رسیدم ته خط
1390,07,22 21:37
هیچوقت نگو رسیدم ته خط ... اگر هم احساس کردی رسیدی ته خط باز یادت بیار که معلم کلاس اولت میگفت : نقطه سر خط ...!!!
-
عشـــــــــق بـــــی پــایــان
1390,07,22 21:36
عشـــــــــق بـــــی پــایــان . پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند . . پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمئن بشیم جائی از بدنت آسیب دیدگی یا شکستگی...
-
رفتم در مغازه
1390,07,22 21:34
رفتم در مغازه گفتم آقا نوشابه دارین؟ یارو گفت : مشکی دیگه! گفتم : پ... گفت: گمشوبیرون بی شعورعوضی! این چیه یاد گرفتن خودشونومسخره میکنن . گفتم : بابا میخواستم بگم پنیر هم میخوام. کلی معذرت خواهی کرد و از خجالت من دراومد بعدش گفت: پنیر بسته ای؟؟ گفتم : پ نه پ! متری؟؟ گفتم و فرار کردم . ......
-
مرد ها سکوت می کنند
1390,07,22 21:25
مرد ها سکوت می کنند نمی توانند وقتی که ناراحت هستند گریه کنند و بهانه بگیرند اون ها نمی توانند به تو بگویند من رو بغل کن تا آروم بشم ... ... ... ... نمی توانند بگویند دلشان می خواهد در آغوش تو گریه کنند ممکن است خیلی تو رو دوست داشته باشند اما نمی توانند صداشون رو مثل دختر بچه ها کنند و جیغ بزنند و بگویند : عاشقتم او...
-
داریـــم جایی زندگی میکنیم که
1390,07,22 21:23
داریـــم جایی زندگی میکنیم که هـــرزگی مــُـد ؛ بی آبرویـــی کـــلاس ؛ مستی و دود تفریـــح . دزد بودن و لـــاشخوری و گـــرگ بودن رمز موفقیت به قول دوستان خودمونو پیدا کنیم نیمه گمشده پیشکش
-
حس درس
1390,07,11 11:44
من هروقت حس درس خوندن بهم دست میده،5 دقیقه دراز می کشم برطرف میشه!
-
واسه چی زنده ای
1390,07,11 11:43
ازم پرسید به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دوست داشتم با تمام وجودم داد بزنم : به خاطر تو... بهش گفتم : به خاطر هیچکس !!! پرسید : پس به خاطر چی زنده هستی؟ با اینکه دلم داد میزد به خاطر دل تو ... با بغضی غمگین بهش گفتم : به خاطر هیچ چی !!! ازش پرسیدم :تو به خاطر چی زنده هستی؟ در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود گفت : به...
-
مرده شور
1390,07,11 11:42
امروز یک مرده شور را دیدم آنچنان زیبا می شست که لکه ای هم باقی نمی ماند اما نمی دانم چرا پدرم از او خوشش نمی آید! ومدام گریه می کند و مادرم نیز نفرینش... ... او که آدم خوبی است، من دوستش دارم فقط کاش ناخون هایش را میگرفت تمام بدنم را زخم کرد