مرده شور

امروز یک مرده شور را دیدم
آنچنان زیبا می شست
که لکه ای هم باقی نمی ماند
اما نمی دانم چرا پدرم از او خوشش نمی آید!
ومدام گریه می کند و مادرم نیز نفرینش...
... او که آدم خوبی است، من دوستش دارم
فقط کاش ناخون هایش را میگرفت
تمام بدنم را زخم کرد

نظرات 1 + ارسال نظر
مینا 1390,07,17 ساعت 23:45

خیلی خوشم اومد از این نوشتت
خودت نوشتی؟
راستی من قبلا هم برات کامنت گذاشته بودم اما در جوابش یه چیزی گفتی که من اینجوری شدم

مینا
دید جالبی به دنیا داری
موفق باشی
اینم جواب تو:
سلامت باشی ولی به نظرم خیلی نا انمیدانه به همه چیز نگاه میکنی تا شقایق هست زندگی باید کرد

الان چه ربطی داشت؟

اشتباه لپی کردم آخه یه کامنت گفته بود دلت خوشه و .... منم فکر کردم باید بذارمش که مث که پاک کردم!!!
ببخشید
و این که این اکثر این مطالب رو پیدا میکنم
اونجوری هم نشوید اینجوری بشوید
مرسی از هر دوتا نظرتون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.